تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

 داشتم باز هم فکر میکردم می گید چقدر فکر می کنی خوب چون فقط توی فکرم هست که زندگی می کنم و میتونم تصمیم بگیرم میتونم فکر کنم آدمم  گرگم روباهم شیرم  پلنگم این بار داشتم به این فکر میکردم که اگر ما آدمها یکبار و واقعاً به این فکر میکردیم  که روزی از این این خاکدان باید رخ بر کشیده و به دیار ابدیت سفر کنیم جایی که میگویند همه چیز دائمی است ورود به آن برای ما رخ  کشیدن در خآک و دیده پوشیدن از آنچه دوست می داشتیم در خانه ای که به سختی جایی برای ما ما در خود تدارک دیده است خواهیم رفت و تک تک اعضای نازنین عزیزم بدنمان که امروز اگر زخم کوچکی یکی از اعضای آنرا میرسید  تا نهایت قلبمان  برایش داغدار و جگرمان را خون میکند ، به خاک تبدیل و به هیچ باز خواهیموگشت  به این می اندیشیدم که واقعاً خاکی که بر روی آن پای می گذاریم چه بسا خ اک دیده ی دیده زیبایی دست  سخاوتمندی. و قلب مهربانی بوده و امروز نیست از این دیار پر کشیده است است چه میکردی آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام میبیند...

تکلیف افراد جامانده از سهام عدالت از نگاه نماینده مجلس

به این گزارش توجه کنید :
امیدوارم که با انجام این حرکت ، بزرگی و حجم بسیار قوی آزاد سازی سهام و وارد کردن مردم عادی به بازار سرمایه ، در بالارفتن سطوح اجتماعی اقشار مختلف ، بیشتر کردن قدرت مردم در سبد معیشت خود ، و هزاران مزیت دیگر ، ممنون دست اندرکاران این طرح باشیم.
هر چند عادت به نالیدن از دست کارهای دولت به یکی از عادیترین خلقیات و صحبتهای روزانه ما تبدیل شده تا آنجا که وقتی یکی از مشتریانم می خواهد شروع کند و من با گفتن جمله ای سعی در کم کردن شعله حرفهایش می کنم با نگاهی به من می فهماند که «تو دیگه کی هستی بابا» اما قدرشناسی ایرانی ام اجازه نمی دهد تا از این کار دولت (آزاد سازی سهام عدالت) تشکر نکنم هرچند من خودم سهام عدالت ندارم و چند سالی می شود که در بورس اوراق بهادار در حال معامله کم و بیشی هستم اما واقعا این کار دولت کار بسیار بزرگی است و مردم باید قدردان آن باشند.
از رهبری عزیز تا رئیس جمهور و مجلس و همه ی کسانی که در رساندن این رسالت به انجام در حال تلاش هستند ، روزی به خاطر این کار علاوه بر آنچه کرده اند ستوده خواهند شد.
متن گزارش : 
رییس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: جاماندگان از سهام عدالت در کشور ۱۰ میلیون نفر هستند.

به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، محمدرضا پورابراهیمی با حضور در بخش خبری ۲۱ یکشنبه شب شبکه یک سیما درباره جاماندگان سهام عدالت، گفت: در این موضوع چند بخش را مدنظر قرار دادیم که اولین بخش شامل ۵۲ میلیون نفری می‌شود که در زمان واگذاری سال ۸۴-۸۵ اطلاعات آنها ثبت، اما گزارش نهایی توسط سازمان خصوصی سازی حدود ۴۹ میلیون نفر اعلام شد این در حالیست که حدود دو میلیون نفر با اینکه دارای برگه سهام هستند، در فهرست اطلاعات سامانه سهام عدالت نام و نشانی ندارند.

پورابراهیمی

وی تعدادی از متولدین سال ۸۵ به بعد خانواده‌های تحت پوشش کمیته امداد، سازمان بهزیستی و سازمان امور ایثارگران را دومین دسته از این فهرست عنوان کرد و ادامه داد: افرادی که در آن زمان جزو ۶ دهک کم درآمد جامعه بودند بخش سوم از جاماندگان را تشکیل می‌دهند و همچنین کسانی که در شرایط کنونی وضعیت خانوار آنها ارزیابی شود می‌توانند مبنا در این بخش باشند.  

رییس کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تعداد کلی جاماندگان سهام عدالت گفت: در بخش اول حدود دو میلیون نفر و در بخش دوم حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر و در کل برآوردها حدود ۱۰ میلیون نفر است. براساس واگذاری‌هایی که در سال ۸۴-۸۵ انجام شد قرار بر واگذاری مجموعه شرکت‌های مشمول سهام عدالت به صورت کامل به مردم بود.

پورابراهیمی گفت: از مجموع ۵۰ میلیون نفری که مشمول شدند حدود ۶ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد، سازمان بهزیستی و سازمان امور ایثارگران هستند. بقیه حدود ۴۴ میلیون نفر از جمعیت کشور که دولت به جای اینکه یک میلیون تومان سهام به آنها بدهد در سال ۹۵ مبلغ پانصد هزار تومان به آنها اختصاص داد.

رییس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: حدود ۴۸ درصد سهام شرکت‌های قابل واگذاری در زمان اجرای سهام عدالت مشمول واگذاری ۱۰۰ درصد بودند که در حال حاضر دولت ۴۸ درصد مالکیت آنها را تصاحب کرده است. ما تلاش می‌کنیم تا دو هفته آینده این طرح را از کمیسیون اقتصادی به صحن مجلس بیاوریم و با اولویت به عنوان اولین دستور جزو مصوبات صحن علنی داشته باشیم.
با این حساب به امید خدا همه کسانی که به نوعی خود را مستحق واقعی دریافت سهام عدالت می بینند صاحب آن خواهند شد تا بدین ترتیب سهام به واقع ، عدالت ، شود.
امید که هم وطن عزیز و با فرهنگ ، با نگاهی دواندیشانه به این موضوع نگاه ، و بلافاصله با می خواهم بفروشمهای کودکانه هم خود را از مزایای متنوع و دراز مدت سهامداری محروم نکرده و هم به نوبه خود با آوردن نام فروش ضربه ای در حد خود به بازار نزند.
حداقل امید من از آزاد شدن سهام عدالت این بود که اجازه فروش آن داده نشده و به این ترتیب با کشاندن مردم به بازار سرمایه موجبات بالاتر رفتن سطح اجتماعی هم میهنان عزیز هر یک به جایگاه و رتبه ی خود گردد. هر چند این سی درصد اجازه فروش این امید را کم رنگ کرده اما هنوز با هفتاد درصد باقی مانده کلی آرزو هست که هنوز نکرده ایم.
سهم = انسان + عملکرد و شخصیت و پرورشگاهش
عملکرد سهم در بازار تقیقا همان کاریست که آدمها در یک جمع انجام می دهند حالا برای هر عمل خودتان مصداقی بیابید.
به قوی تر کردن بنیاد خود بیاندیشیم و نگران فردا نباشیم سهم خوب خریداری خواهد شد. بدون شک 

چه موجود عجیبی است انسانی که در زمین زندگی میکنه و فکر میکنه که فهمیده برای چی به دنیا آمده چه موجود عجیبی است انسان در ادبیات آذری برای نشان دادن رابطه انسان و زندگی  جمله ای استفاده میشه که بارها بهش فکر کردم و تا همین اواخر اصلاً متوجه این نمیشدم که منظورش چیه و حالا هم که دارم این رو مینویسم چیزی نفهمیدم اینکه اصلا چطور بگم تا همه با هم در موردش فکر کنیم

(( دنیا چون آینه ای است که هr هرکسی   نگاهی به آن انداخته و می رود)

 اولین بار با شنیدن این جمله چیزی جز این کلمه به ذهنم نیومد e یعنی چه چرا دنیا مثل آینه همه چیز دیگه بعد چرا آری نه ضمن اینکه زمین مثل آیینه براق نیست که به اون نگاه کرد خود را در او دید سالها گذشت اتفاق های مختلف زندگی را به رنگ های مختلف در نگاه تک تک ما رنگ آمیزی نمود و هر یک از ما به زعم خود و به سلیقه خود به هر یک سفتی دادی خوب بعد سنگین سخت خوش که همگی میدونی میدونیم که که هر یک از این تعریف هااز زاویه نگاه ما در آن روز بخصوص و آن لحظه خاص شکل می گرفت روزگاری بود عاشق هوای ابری بودم شاید بارها  از خدا میخواستم که فردا هوا ابری باشد میدونید چرا روزهایی که هوا ابری بود احساس کوتاه شدن سقف آسمان را می کردم حس میکردم زمین به اندازه خانه ما جمع و جور و قابل زندگی شده دلتنگ نمیشدم هوای ابری هوای من بود وقتی چشم باز میکردم و آسمان را آبی میدیدم که آفتاب کاملاً و درخشان در آسمان است آنقدر دلگیر میشدم که میخواستم گریه کنم دلیلش رو نمیدونم یه گوشه می نشستم هر جایی که بودم با دیدن آدم هایی که بودند و از کنارم رد می شدند م می‌گفتند و می‌خندیدند شاد بودند اما من احساس می کردم �یایی از غم سینه ام را میفشارد و نمی‌دانم برای رها شدن از آن چه باید کنم همین لحظه یک روز از روز های سربازی وقتی بعد از ۴ یا ۵ روز از مرخصی برگشته بودم و حال و هوای خونمون تو سرم بود   و تا ۴ روز به بهانه مریضی از تختم پایین نمیومدم ۳ روز پشت هم خوابیدم روزهای زمستان بود هوای جنوب با همه گرم بودن همیشگی است ابری بود و حتی در زمان برپایی صبح تاریک و بارانی و آن هم چه بارانی وقتی سرباز ها برای نظافت بیرون می رفتند حس میکردم اگر من را صدا کنند از ناراحتی فریاد خواهم کشید البته دلایل دیگری هم داشت وقتی به مرخصی می آمدند شیطنت می کردم و وقتی به پادگان برمیگشتم تاوان شیطنت هم چند روز کسالت و افتادن بود حالا دلتنگی خانه راهم به آن اضافه کنید بعد از چندین روز که کسالت آن برطرف شده بود طرفای ساعت ۱۱ بود که اومدم بیرون و سربازهای دیدم که در محیط پادگان در حال آماده باش هستند همه با دیدن به هم سلام می کردم اما من دوست داشتم یه گوشه بشینم و تنها باشم داشتم دیوانه می شدم بالاخره با همه این که حساس بودم به اینکه کسی اشک منو ببینه کنار جدول باغچه نشستم و آخرین حلقه ی دوری رو یعنی یک دل سیر گریه کردم.انقدر که سبک شدم.داشتم از غصه دق میکردم....اما جمله ای که گفتیم.....

به خونه رسیدم

باقیش باشه برای فردا شب

شب بخیرار 

تفاوت ادمها و کوچه ها

فرق شب شب با روز همه چیز همونه که بود هوا زمین آنچه بین این هاست ه ها درختان آدم‌ها ماشین‌ها خانه ها همه با همه سر جای خودشان هستند  چه در شب که در روز فقط تنها چیزی که  باعث تفاوت این دو از هم میشه رنگ آنهاست  یکی روشن و دیگری بدون روشنایی فقط همین یعنی بین این همه تفاوت فقط یک دلیل وجود داره روشنایی همون چراغ همون کوچه اما وقتی   چراغ روشن نیست اون کوچه ترسناک نمیشه نزدیک شد احتمال خطر بالا میره آدمو میترسونه درسته هیچ چیزش عوض نشده همه چیزش فرق می کند آماده برای پذیرفت زشتی ها اتفاقات بده درست مثل آدمها همون دست در کل همان تن اما یکی با نور ایمان و دیگری بدون این چراغ اردو انسانند فردو نیازهایس یکسان جسمی دارد مردم می خوامن  میخندن شاد میشن  اما به یکی میشه اعتماد کرد و از دیگری فقط باید گریخت  فقط به خاطر  چراغی که در یکی روشن و در دیگری خاموشه تفاوت غیر قابل دیدنه اما کامل 



anو

خودشیفتگی جرم است خصوصا در سیاسیون

اینروزها شاهد یکی از خیزش های مردمی که با توجه به محدودیتهایی که کرونا بوجود آورده و به نوعی اجتماعات و بالطبع همبستگی های منتج از آن را تحت الشعاع خود قرارداده بود و میشد گفت که تظاهرات و اجتماعات به نوعی یک قدم بزرگ عقب کشیده بود ، اتفاقی که سبب خیزش عمومی در ایالات متحده در اعتراض به قتل جورج فلوید آفریقایی آمریکایی که زیر زانوی پلیس با فریاد ((نمیتوانم نفس بکشم)) آغاز و با توییت تحریک کننده مرد اینروزهای طنز سیاست به جنجال و تا حدودی به شورش کشیدو ، هم اکنون تقریبا به کل کشور و به کونه ای تمام دنیا را متاثر و به واکنش واداشته ; به نظر من بیش از پیش به ضرورت و اهمیت گزینش قبل از رقابت مردان و زنان سیاسی صحه میگذارد.

به اینکه چطور ورود یک فرد خودشیفته و نامتعادل به اتاق فرمان بزرگترین ماشین جنگی دنیا و انجام رفتارهایی که با هیچیک از نرمها و معیارهای اولیه ی برخورد و رفتار سیاسی منطبق نیست چطور می تواند حیثیت و وقار کشوری با ادعاهای امریکا را به بازیچه ای در دست خود تبدیل و چنان کند که شاید دهها سال تلاش دوباره امریکا نتواند آنرا به جای اول خود بازگرداند.

این در حالیست که با رفتارهای این به ظاهر مرد اقتصادی سیاسی بارها کشورها و مناطق مختلف دنیا را  دچار تنش و هیجان های مخرب کرد  که هر یک در جای و زمان خود میتوانست و می تواند یک منطقه را با چنان خطری ازدجنگ و خشونت روبرو کند که بلافاصله دنیایی را در کام جهنمی خود بکشد و غم انگیزترین خاطرات بشری را که سعی میکردیم تا دوباره چنین اتفاقهایی نیافتد را تا به خود بیاییم به زنان و کودکان مان تحمیل نماید.

تمام این اتفاقهای یکی پس از دیگری در زمان این مرد خودشیفته و خارج از قواعد و عرف معمول رفتارهای موقرانه ی یک سیاستمدار و به جهت آنچه که وی از پشت نگاه و عینک جهان بینیش از اتفاقات و رویدادهای گاه و بیگاه کشور و جهان دیده و تصمیم گیری میکند ، بازتاب یافته و بدون شک تک تک ما به اشکال مختلف با رفتارهای زشت این انسان عجیب آشنا شده ایم.

به نظر من وقت ان شده تا همه ی دنیا به این نتیجه برسند که همانگونه که آزادی بدون آگاهی یک تهدید بالقوه است وجود کسانی با روانشناسی معیوب و بدون تعادل میتواند کشور و دنیایییرا با خطر آشوب و جنگ آنهم بدون دلایل بزرگ و قابل قبول روبرو نماید.

هرچند چگونگی انجام این تصمیم و اینکه چه گروهی انجام این امر را بعهده گیرند و چگونه اجازه نداد تا این امر مغایر با دموکراسی اما موافق با امنیت ، کمترین معضلات را بوجود اورد و انجام گیرد به عهده و خرد جمعی بزرگان و دانشمندان و سطوح بالای مملکت و جهان خواهد بود تا همین یک تجربه را برای دنیایی که در پی صلح و آرامش است کافی باشد.

به نظر این حقیر. امروز و ت تجربه هایی چون هیتلر و صدام و ترامپ ،خودشیفتگی در سیاسیون و مناصب بالای مدیریتی یک جرم است. و میبایست چهارچوب اخلاقی که عدول از آن یا تبیین نظامهای رفتاریی که انطباق رفتار شخص یا اشخاص با آن معیارها ، همچون جرائم دیگر چون نداشتن سلامت عقل و نداشتن قدرت ایجاد تعادل. تقبیح و نکوهش و تنبیه آور باشد و چنانچه کسی رفتاری منطبق با معیارهای آن نشان داد یک مجرم بوده و باید توبیخ و عزل  شود.