تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

بعضی چهره ها موثرند

انگار در بعضی نگاه ها چیزی هست که در دیگران وجود ندارد/

بعضی آدما وقتی باهات صحبت می کنن احساسی پاک بهت دست می ده و اینکه از کجاست نمی دونم.

اما در آستانه ورود به سی و نهمین بهار زندگیم با اطمینان می گم :

احساسات ما ، تک تک شون دارای انرژی هستند . و با ما در حرکت اند و جریان دارند و می شه با تاثیری که روی دیگران می گذاریم اثر رو بررسی کنیم . دیگران آینه ای گویا در مقابل انرژی های ارسالی ما هستند که با واکنش چهره با ما صحبت می کنن.

جالب تر از او ن اینکه با اینکه می دونیم که این چنینه و با تغییر احساساتمون ، رنگ و لعاب زندگی مون هم تغییر می کنه اما مثلا برای خواباندن عصبانیت مون هزاربار فریاد می کشیم داد می زنیم و به اصطلاح عصبانیت مونو می خوابونیم یا بیرون میریزیم اما شک ندارم که باهام هم عقیده اید که این نه تنها بیرون ریختن که نیست هیچ زدن خسارتهای مکرر به خودمون و دیگرانه . بهم ریختن چهره ی آراممونه ، و آزردن خودمون و دیگران .

اما وقتی می گذریم ، وقتی با روشهایی که به هر کسی طوریش جواب می ده مثل ، فکر کردن به یک شاخه گل سرخ ، درمورد زلالی احساس یک نوزاد اندیشیدن ، و...  و گذشت در همون لحظه چنان حرکت عظیمی در مقابل طغیان خشم در پیش رومون می گذاره که آرامشش عالیه ... اما برای همیشه انجام نمی دیم.

آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است                               با دوستان مروت با دشمنان مدارا


بیایید

تصمیم بگیرید که در زندگی موفق باشید

در آن صورت شادی راهش را به طرف شما پیدا میکند

و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد ..

بنام خدایی که تنها دارایی ماست

خدایا
امروزم را به تو مسپارم آنرا برایم سرشار از سلامتی، شادی، بهبودی، رشد معنوی، پذیرش کن.

خدایا ما را در تکرار غریبانه ی روزهایمان تنها نگذار

خدایا کمکمان کن روشنی چشم هایمان را در پشت پرده های مه آلود اندوه از دست ندهیم

خدایا لحظه لحظه های مبهم کودکیم را با تو زمزمه کردم

خدایا تنهایی دست های کوچکم را تو پر کردی

خدایا کمکمان کن در هجوم درد ها و غم هایمان و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیمان حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای را از یاد نبریم

خدایا کمکمان کن دست هایمان را به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاریم و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز در آییم

نوبهار است در آن کوش که خوشگل باشی

کودکان ، پای همیشگی عید و عیدی در حال نقشه کشی برای بدست آوردن بیشترین عیدی و رفتن به خاطره انگیزترین میهمانیها و همچنین فراغتی از درس و مدرسه و ...روزها را یکی یکی می شمرند.

این زیباترین وجه عیدیست که شاید بتوان موتور محرکه ی هر جنبشی در بهار خواندش . موتوری که پدر می بایست با تمام توان و تلاش خود برای فراهم نمودن آنچه که نامش لباس نو و شیرینی و میوه ی عید است و جان چرخان این موتور جوشان است انجام دهد.

در رسانه های اجتماعی جملاتی چون خدایا هیچ کس را در شب عید شرمتده ی زن و بچه اش نکن بسیار به چشم می خورد.و همه می دانیم که معنای آن چیست . روزگاری کودکی بیش نبودیم که از عید فقط شوروشوق و شادیش را بی خیال از آنچه که پدر متحملش می شد و آنچه مادر باید برنامه میریخت را و امروز جز خاطراتش و گاه اضطراب و ناگرانیش را می بینیم .

هر چه که هست ، وجه مشترک همه ی آنها که برای عید آماده می شوند جنب و جوشی ست که برای مهیا شدن هر چه بیشتر و بهتر برای مواجه شدن با پیامدهای آن را دارندو امیدوارند که این عید عیدی به از عید پیش باشد.