انسانهای موفق چه تفاوتهایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسانها بیش از دیگران نهادینه شدهاست؟ اگر اینطور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟ اکنون این امکان برایتان فراهم شدهاست که مهمترین ویژگیهای رفتاری انسانهای موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگیها را نداشتید ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دستبهکار شوید.
فرمول بهخصوصی برای موفقیت وجود ندارد. اما همهی انسانهای موفق ویژگیهای رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصربهفردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهلهی اول با پول و ثروت تخمین زده میشود. گرچه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقتشان را آنگونه که میخواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هرچه باشد، در شخصیت همهی انسانهای موفق ویژگیهای بهخصوصی مشاهده شدهاست.
این ویژگیها را برای اولین بار در انسانهای موفقی که سالها میشناختم و با آنها کار میکردم دیدم، از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده. آنها شخصیتهای متفاوتی داشتند، با وجودِ این، همهی آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیتشان شده بود.
به بعضی از ویژگیها علاقهی بیشتری دارم، ویژگی پانزدهم را بیشتر از همه میپسندم. زیرا وقتی به داستان انسانهای موفق فکر میکنم، از دیزنی گرفته تا اپرا، متوجه میشوم آنها اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش بردهاند، و این ویژگی به آنها کمک کردهاست گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده میکنید.
تاکنون فرد موفقی ندیدهام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوتاند اما هدف همواره بُرد است. انسانهای موفق تشنهی کشف راههای خلاقانهای هستند که آنها را در رقابت بالا میکشد و از اینکه با سرخوردگی نظارهگر باختنشان باشند متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه میگیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابتطلبی شما را ترغیب میکند بیشتر از دیگر رقبایتان برای رسیدن به رویاهایتان کار کنید و راههای رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
ویژگی اول یک نتیجهی مهم دارد. هرقدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پررنگ کردن آخرین اشتباهتان از سرعت پیشرفتتان میکاهد. انسانهای موفق در گذشتههایشان متوقف نمیشوند. آنها درسهای لازم را از گذشته فرا میگیرند و با سرعت به سوی چالشهای بزرگتر حرکت میکنند.
انسانهای موفق همواره تلاش میکنند خود را اصلاح کنند. آنها سختگیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچگاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش میکنند بهتر باشند. بیشتر از هرکسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است. اما انسانهای موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام میدهند به جزئیاتِ آن نیز توجه میکنند.
انسانهای موفق یادگارهای موفقیتهایشان را نگه میدارند. نه لزوما برای نمایش دادنشان (گرچه بسیاری این کار را میکنند)؛ بلکه برای اینکه به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکنها کافی است.
یکی از رایجترین ویژگیهای انسانهای موفق جدیت در روابط کاری است. همهی موفقیتها بر پایهی ارتباطات انسانی بنا شدهاند، این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی میکنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای سادهای مانند: مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیتهای بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه.
یا هرچه خودتان صلاح میدانید، مقصود این است که از فرسودگیتان پیشگیری کنید، تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید چرا این کارهای سخت را انجام میدهید.
تعدادی از مصاحبههایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشتهام به خاطر دارم. آدمهایی بیاندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند. اما برعکس، قدرشناسترین آدمهایی بودند که تاکنون دیدهام. به خوبی میدانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونیشان قرار دارند، و از اینکه احساسشان را با دیگران نیز در میان بگذارند خجالت نمیکشیدند.
یکی از مهمترین معیارهای موفقیت، پایداری در شرایط بحرانی است. انسانهای موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدفشان را گم نمیکنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیانشان تبدیل میشوند.
اگر قابلاعتماد نباشید دستیابی به هر سطحی از موفقیت برایتان تقریبا غیرممکن است. اعتماد کردن به انسانهای موفق آسان است، زیرا آنها افکارشان را واضح بیان میکنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع خود را تغییر نمیدهند.
حتی درخشانترین موفقیتها هم گاهی ناگریز دچار لغزش میشوند. پذیرفتن اشتباه خصیصهای است که نهتنها اعتماد مردم را جلب میکند، بلکه به آنان نشان میدهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.
حتی خشکترین و مغرورترین مدیرعاملها هم به مشتریانشان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر میشوند. آنها خوب میدانند جایگاه کنونیشان را مدیون مشتریانشان هستند.
انسانهای موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیتشان، جوکهایشان خندهدارتر میشود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند افزوده میشود. اما آنها به اینگونه مسائل توجه نمیکنند. انسانهای موفق میدانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت به آنها دارند باعث نمیشود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.
هرگاه به درجهای از موفقیت دست یابید، یکی از بهترین پاداشهایی که نصیبتان میشود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسانهای موفق میدانند قدرت کافی برای افزایش اعتمادبهنفس دیگران دارند. و وقتی این کار را انجام میدهند دوستانی وفادار به دست میآوردند و اثرات کمکهایشان بارها و بارها در زندگیشان منعکس میشود.
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجهی مثبتِ تلاشهایی است که شامل شکستها، تجربیات و آموختههای فراوان است. به گفتهی دانشمندان، جهانی که در آن زندگی میکنیم مدتها پیش با غلبهی ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمدهاست؛ با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذرهی دیگر. ویرانیهای بسیاری رخ داد تا آنچه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست میترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری میکنید. با ترستان کنار بیایید، دنیا به سوی موفقیت پیش میرود.
گاهی پشت سر هم خمیازه میکشید، اما خبری از روی هم رفتن پلکها نیست. همه میخواهند خواب با کیفیت داشته باشند، اما بسیاری از ما، غَلت زدن در رختخواب و ساعتها پهلو به پهلو شدن را تجربه میکنیم تا سرانجام به خواب برویم. با این حال همه سزاوار خوابی خوش هستند. در این مقاله میتوانید با ۱۰ ترفند ساده برای اینکه در کمتر از ۳۰ ثانیه خواب تان ببرد، آشنا شوید.
یکی از بهترین و معروفترین ترفندهای خوابیدن، خاموش کردن چراغهای اضافه، رفتن زیر پتو و خواندن کتاب قطور است. نیاز نیست کتابی روشنفکرانه انتخاب کنید، بلکه گاهی کتابی خستهکننده یا کسالتبار ممکن است به خوبی شما را به عالم خواب ببرد. خواندن، شما را وادار میکند تا از لوازم الکترونیکیتان و وسایلی که ذهن شما از نظر دیداری تحریک میکنند، جدا شوید و در نتیجه راحتتر بخوابید. بنابراین دفعهی بعد که در خوابیدن مشکل داشتید، یکی از کتابهای کتابخانهتان را بردارید. شاید این کار بهترین راه حل برای خوابیدن باشد.
تعیین زمان خاصی برای رفتن به رختخواب، شما را وادار میسازد که هر شب در آن ساعت بخوابید و این کار به دلیل اینکه سریعتر به رختخواب میروید، بسیار مفید خواهد بود. عمل به این نکته، نه تنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر روانی هم به شما کمک میکند. تنظیم ساعت برای خواب، به ذهنتان یادآوری میکند تا تشخیص دهد که این زمان برای شما به معنای دست از کار کشیدن و آرامش یافتن است. همچنین این کار باعث تنظیم سطوح سروتونین و ملاتونین مغزتان خواهد شد و ساعت بدنتان را متعادل میسازد. به طور خلاصه، این کار فواید بسیاری دارد و برای اینکه سریعتر به خواب بروید، قطعا ضروری است.
همه میدانیم و حتی باور داریم که، رژیم غذاییِ سالم مزایای بسیاری دارد، اما واقعا به آن عمل نمیکنیم. با این حال بدانید برای داشتن خوابی بهتر، ارزش دارد که رژیم غذاییتان را تنظیم کنید. تحقیقات نشان داده است که افزایش مصرف میوه و سبزیجات، باعث افزایش کیفیت خواب شده و مدت زمان به خواب رفتن را، به طور چشمگیری کاهش میدهد، زیرا باعث بالا رفتن سطح منیزیم، پتاسیم و سایر مواد معدنی مورد نیاز بدنتان میشود. حتی اضافه کردن مقدار بیشتری گوشت بوقلمون که سرشار از تریپتوفان است، باعث القای حس خواب آلودگی در شما شده و فاصلهی زمان بیداری تا خوابیدن را کمتر میکند.
راه حل دیگر برای سریعتر خوابیدن، تا حد امکان خنک نگهداشتن دمای اتاق است، اما باید مراقب بود خیلی سرد نشود. سالها مطالعات علمی نشان دادهاند که در زمان تلاش برای خوابیدن، دمای بدنتان بسیار با اهمیت است؛ چنانکه در هنگام خواب دمای بدن به طور طبیعی کاهش مییابد. بنابراین خنک بودن اتاق خواب مهم است. همانطور که پس از یک حمام داغ به خاطر کاهش دمای بدنتان احساس خوابآلودگی میکنید، بهترین کار در زمان خواب، باز کردن پنجره یا روشن کردن پنکه برای خنک نگه داشتن هواست.
اگر علاقهمند به انجام کاری تا حدی غیرمتعارف هستید، تحقیقات پیشنهاد میدهند که انجام یوگا میتواند بدنتان را آرام ساخته و کمک کند تا در زمانی کوتاهتر به خواب بروید. یوگا به عنوان ترفندی برای خوابیدن، مدت طولانی است که مشتریان زیادی پیدا کرده و ارزش امتحان کردن را دارد. مجموعه حرکاتی خاص مثل «سلام بر ماه» که به آرامی و با ملایمت انجام میشوند، باعث افزایش احساس آرامش و خروج دردهایی از بدنتان خواهد شد که احتمالا پیش از این در طول شب باعث بیخوابیتان میشدند. یوگا به خاطر فوایدی که برای سلامتی دارد، توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است، پس اگر شبی بیخواب شُدید کافی است دست خود را برای انجام یکی از حرکات یوگا بالا ببرید و بلافاصله آرام شده و به خواب بروید.
انقلاب تمرکز ذهن در حال درنوردیدن همهی شهرها و فرهنگهاست و به عنوان راهکاری مفید برای هر کسی که نیاز به کمک دارد، معرفی میشود و البته دلیلی خوب هم برای آن وجود دارد. در واقع همیشه از تمرکز ذهن به عنوان نوعی درمان برای هر بیماری فیزیکی یا روانی یاد میشود که در اینجا بیماری مدنظر ما، مشکل در خوابیدن است. تمرکز ذهن به شما کمک میکند تا ذهن مضطربتان را آرام کرده و با تمرکز بر تنفس آهسته و منظمتان بتوانید بهتر بخوابید. در واقع «تنفس اوجایی (ujjayi)» یا «تنفس صدای اقیانوس» از بهترین تکنیکها برای آرام شدن و به خواب رفتن است. (در هر دو نوع تنفس، عمل دم و بازدم به چند مرحله تقسیم شده و برای هر مرحله تکنیک مشخصی پیاده میشود)
گاهی داستانهای قدیمیِ مادربزرگها، نشانههایی از منطق و واقعیت در خود دارند. مثلا این گفتهی قدیمی که نوشیدن شیر گرم به خوابیدن کمک میکند، نه تنها درست است بلکه ترفندی مفید برای کسانی است که میخواهند زودتر به خواب بروند. البته به دلیل بحثهای پیرامون اثرگذاری تریپتوفان در خوابیدن، در حال حاضر تردیدهایی وجود دارد که شیر گرم یا نوشیدنیهایی با پایهی شیر، باعث خواب آلودگی میشوند؛ با این حال روانشناسان اثر ناخودآگاه نوشیدن شیر گرم را در نظر میگیرند، که به تجربهی نوزادی و زمان نوشیدن شیر مادر و آرامش همراه با آن مربوط است. بنابراین به جای استفاده از چشمبند خواب، یک لیوان شیر گرم بنوشید تا در موقع بیدار شدن اول صبح، احساس بهتری داشته باشید.
یکی از بهترین ترفندهای خوابیدن، قطع اعتیادآورترین مادهی شیمیایی رایج است: درست حدس زدید، کافئین! بله، همهی ما در روز مقداری کافئین را چه با چای و قهوه و چه با شکلات مصرف میکنیم. با این حال اگر میخواهید مطمئن شوید که در سریعترین زمان ممکن به خواب میروید، مصرف کافئین را از زمانی مشخص در روزتان قطع کنید. مطالعات نشان میدهد قطع کافئین قبل از ساعت ۳ بعد از ظهر هم کیفیت خواب را افزایش میدهد و هم زمان به خواب رفتن را سریعتر میکند. پس برای اینکه مقداری پیشرفت در بهبود روند خوابیدنتان ببینید، قهوه یا چای عصرانه را از برنامهتان حذف کنید.
یکی از مهمترین ترفندهای خواب برای افراد امروزی و مدرن، دور کردن لوازم الکترونیکی از اتاق خواب و کنار گذاشتنشان است. مطالعات بیشماری نشان دادهاند که نور آبی لوازم الکترونیک، توانایی مغزتان برای آغاز آرام شدن جهت خوابی با کیفیت بهتر را مختل کرده و حتی قبل از خواب، آرامش را از شما میگیرد. در عوض، سعی نمایید تا لپتاپ، موبایل یا تبلت خود را یک ساعت پیش از خواب، خاموش کنید تا ذهنتان به خوبی آرام گیرد و در نتیجه به کیفیت خوابی که سزاوار آن هستید، برسید.
اگر به دنبال ترفندی راحت و مفید برای خوابیدن هستید، بهتر است برای خرید پردههای ضخیم هزینه کنید. وقتی انواع نور از لامپ حیاط همسایه و چراغهای خیابان تا نور ماشینی که ساعت ۱ نصف شب از کوچه رد میشود، بر اتاق شما تأثیر میگذارد، خوابیدن سختتر و سختتر خواهد شد. پردههای ضخیم نه تنها مانع رسیدن نور میشوند، بلکه کمک میکنند تا برای زمانی طولانی بخوابید و هیچ اختلالی در خوابتان ایجاد نشود.
زبان بدن یک ارتباط غیرکلامی است که ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه از آن استفاده میکنیم. این ارتباط غیرکلامی شامل ارسال و دریافت سیگنالهای بدون کلام میشود. گفته میشود که ارتباطات خوب پایه و اساس رابطههای موفق است، بنابراین توانایی شناخت و استفاده درست از رابطهی غیرکلامی یا همان زبان بدن ابزار قدرتمندی است که به شما این امکان را میدهد که منظور واقعیتان را به فرد مقابل برسانید و تعامل با دیگران را به یک تجربهی آسان و لذتبخش تبدیل کنید. در این نوشته با ۲۳ ترفند زبان بدن آشنا میشوید که شما را دوستداشتنی میکند.
شما در طول روز سیگنالهایی را به مردم ارسال میکنید، بدون اینکه توجهی به آنها داشته باشید. نحوهای که چشمانتان را حرکت میدهید و نحوهای که با کسی دست میدهید نمونههای این سیگنالها هستند. ممکن است با استفاده از زبان بدن، سیگنالهای ناخودآگاهی را ارسال کنید که یا سبب شوند دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند یا حداقل حرف شما را به واسطهی دریافت آن سیگنالها، اجمالا درست فرض کنند. هر زمان که دربارهی این مهارتها صحبت میکنم، همیشه یک یا دو نفر هستند که از «اثر گذاشتن» بر دیگران به وسیلهی زبان بدن (ترفندهای روانی) احساس راحتی نمیکنند.
شاید وقتی واژهی «فریبندگی» را بشنوید، فورا افکار منفی به سراغتان بیاید، اما دست نگه دارید.
فریبندگی به معنی دستکاری در برداشت و حس دیگران، لزوما بد نیست. آنچه بد است، نیتهای بد انسانها است.
نمونهی ۱: فرد موذیِ فریبنده
انسان بد، بد است و انسان بدی که فریبکاری میکند واقعا مشکلساز است. برای نمونه:
نمونهی ۲: فریبندگی دوستانه
فریبندگی میتواند حال و روز هر کسی را در موقعیت خاصی بهتر کند.
همانطور که در این دو نمونه مشاهده کردید، مشکل دختر بدجنس در نمونهی ۱، فریبندگی و دستکاری در موقعیت نبود. مشکل، نیت بد و دروغ او بود.
فرض را بر این میگذارم که شما از این ترفندها با نیتهای خوب استفاده خواهید کرد و لطفا همین کار را بکنید.
ذهن آدمی همواره به دنبال قضاوت کردن است. این ویژگی ما در فرایند تکامل باعث بقای ما شده است. ما در یک چشم به هم زدن قضاوت میکنیم:
به این غریزه توجه کنید، اما بدون شناخت بهتر فرد، هرگز تحت تاثیر آن عمل نکنید. ترفندهای زیر به شما کمک خواهند کرد تا به شیوههایی رفتار کنید که دیگران برداشت خوبی از رفتار شما داشته باشند.
این بخش منحصرا دربارهی زبان بدن نیست، بلکه این نگرشها به طور ناخودآگاه بر زبان بدن شما تأثیر خواهند گذاشت.
این نگرش آنقدر مهم است که باید یک مقالهی کامل را به آن اختصاص داد. شما نمیتوانید ۱۰۰٪ اوقات از این نگرش برخوردار باشید. بهعلاوه، قطعا مواردی هست که مطمئن به نظر نرسیدن به شما مزیت دوستداشتنی بودن را میدهد، اما نگرش عنوان شده روی هم رفته درست است.
دو نکته را باید در این خصوص در نظر بگیرید:
– سعی کنید مسائل ناراحتکننده را برطرف کنید:
– به خودتان احساس امنیت را یاد بدهید:
چرا پیش از آنکه اصلا پلی ساخته باشید، دست به تخریب آن بزنید؟ اصلا منطقی به نظر نمیرسد:
به زودی خواهید فهمید که آیا فرد جدیدی که وارد زندگیتان شده، میخواهد یا میتواند یک دوست خوب باشد یا نه.
در اینجا نیز، با احترام گذاشتن به دیگران یا چیزی به دست میآورید یا اصلا چیزی را از دست نمیدهید. این به آن معنا نیست که تمام روز باید تملّق کسی را بگویید، بلکه به این معنا است که نباید کسی را از سر باز کنید یا کاری کنید که احساس کماهمیت بودن داشته باشند.
غریبهها استحقاق این را دارند که به آنها فرصت اثبات حقانیتشان را بدهید. در دنیای ما هر کس میتواند چیزی باشد که در ظاهر نیست. من انسانهای نفرتانگیزی را دیدهام که در ظاهر، مهربان به نظر میرسیدند و میلیاردرهایی که مثل کودکان هیجانزده رفتار میکردند. به قول یک ضربالمثل قدیمی: «به جلد یک کتاب دقت کنید، اما پیش از قضاوت کردن حتما چند ورق از آن را بخوانید.»
فرد نفرتانگیز یا میلیاردر هیچ کدام از دیگری «بهتر» نیستند. اما بودن در کنار یکی من را ناراحت و بودن در کنار دیگری به من احساس لذت و اشتیاق میدهد.
وقتی با کسی برخورد میکنید، فکر نکنید که «او چه کاری میتواند برای من انجام دهد؟»، بلکه به این بیندیشید که «من چه کاری میتوانم برای او انجام دهم؟» کمک کردن به دیگران بهترین راهی است که آنها را به کمک کردن به خود شما ترغیب میکند و این وضعیتی است که همه در آن برنده خواهند بود.
توجه کنید که نمیگویم نصیحت بیجا کنید تا خودتان را باهوش جلوه دهید. تنها زمانی به مردم کمک کنید که واقعا باور دارید زندگی آنها با آگاهی، کمک یا تماسی که شما به آنها پیشنهاد میکنید، بهتر خواهد شد.
پیشنهاد کمک بدهید، اما اصرار نکنید. مختصر و مفید سخن بگویید و اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند که پیشنهاد کمک شما را بپذیرند یا نه.
بدن شما دائما در حال فرستادن سیگنال به افرادی است که با آنها برخورد میکنید. حالت بدن بر قضاوتهای عجولانهی افراد دربارهی شما، همینطور بر تصور شما از خودتان اثر میگذارد. افزون بر این، حالت درست بدن برای کمر شما هم خوب است، پس چه چیز بهتر از این؟
برای یافتن یک حالت بدنی مثبت، موارد زیر را دنبال کنید:
۱. پاهایتان را هنگام ایستادن به عرض لگنتان باز کنید.
۲. قد خود را تا جای ممکن بالا بکشید، تصور کنید از سر در حال کشیده شدن به بالا هستید.
۳. حالا این حس بلند بودن را حفظ کنید، اما شانههایتان را شل کنید.
۴. گردنتان را سفت نگه ندارید و به سرتان طوری زاویه بدهید که برای نگاه کردن در چشمان فردی با قد متوسط مجبور نباشید به بالا یا پایین نگاه کنید.
چند توصیه:
وقتی شروع به صاف نشستن کنید، خواهید دید که جثهی اغلب افراد، با صاف ننشستن کوچک میشود. وقتی با این حالت صاف پشت میز مینشینید، فورا احساس بلند بودن خواهید کرد. پشتتان را صاف، اما تا جای ممکن راحت نگه دارید.
ماهیچههای شکم، کمر و ناحیهی مرکزی بدنتان هرگز نباید هنگام ایستادن یا نشستن شل باشند. به طور کلی ماهیچههای شکم و مرکز بدنتان را تحت کمی فشار قرار دهید. این امر نه تنها بر حالت بدن شما اثر خوبی میگذارد، بلکه با وقار راه رفتن را برای شما آسان میکند.
طرز قرار گرفتن پاها چیزهای زیادی را دربارهی شما فاش میکند. این یک علم دقیق نیست، اما معمولا نزدیک هم بودن پاها حاکی از ناامنی است، در حالیکه فاصله داشتن آنها از هم نشاندهندهی اعتماد به نفس است.
نزدیک بودن و دور بودن بیش از اندازهی پاها از هم، میتواند بازتاب بدی روی شما داشته باشد. سعی کنید پاهایتان به اندازهی عرض لگن یا کمی بیشتر از هم فاصله داشته باشند، نه بیشتر.
لحظهای که وارد یک اتاق میشوید لحظهای است که خودتان را در معرض قضاوت افرادی که در اتاق هستند قرار میدهید. حتما از این فرصت استفاده کنید.
شاید بعضی از افراد، تکنیکهای افراطی مثل خرامیدن را توصیه کنند، اما این توصیه در همهی موقعیتها نتیجه نمیدهد.
صرف نظر از اینکه واقعا خوشحال هستید یا نه، هنگام ورود به یک اتاق لبخند بزنید. طوری لبخند بزنید که انگار واقعا از آنچه میبینید لذت میبرید. در این کار افراط نکنید. با صدای بلند نخندید. لبخندتان به گونهای باشد که انگار پس از چند روز بارانی به بیرون قدم گذاشتهاید و متوجه درخشش زیبای آفتاب شدهاید.
منحصرا با یک شخص خاص سلام و احوالپرسی نکنید. با صدای بلند یا به تکتک افراد سلام نکنید، مگر اینکه این نوع رفتار مورد پسند آنها باشد. در غیر این صورت، هنگام نگاه کردن به افراد حاضر در اتاق، لحظهای بیحرکت بمانید یا به آهستگی قدم بردارید.
به جماعت حاضر در اتاق چنان سریع نگاه نکنید که انگار به اشیاء نگاه کردهاید. در چشم افراد نگاه کنید و اگر کسی چشم در چشم شما دوخت، به او لبخند بزنید. کاری کنید که دیگران احساس کنند یک فرد مثبت وارد اتاق شده است.
این کار نه تنها نشاندهندهی اعتماد به نفس شماست، بلکه حاکی از یک نگرش باز و پذیرا نیز میباشد.
انسانها به طور ذاتی افرادی را که دوستان زیاد دارند، دوست داشته یا به آنها احترام میگذارند. وقتی پا به اتاقی میگذارید و روال عادی «سلام و احوالپرسی» را انجام میدهید، به دنبال آن برای دوستانتان دست تکان دهید و مثلا بگویید: «الان میام پیشت!»
مسئله این است که نباید برای دست تکان دادن برای دوستان فرضی، استرس داشته باشید. من در مناسبتهای بزرگ همیشه این کار را میکنم. یادتان باشد که آدم پشت سرش را نمیبیند. اگر برای فردی که وجود خارجی ندارد و فرضا پشت سر فرد روبهروی شما است دست تکان دهید، فرد روبهرو نمیداند که شما در اصل برای هوا دست تکان دادهاید.
این کار نتایج جالبی دارد:
نکته اینجاست که با ترس دست تکان ندهید. این کار را با اطمینان کامل انجام دهید. جوری دست تکان دهید که انگار بهترین دوستتان آن طرف اتاق است و شما تلاش میکنید به او بگویید فورا خود را به او میرسانید.
مردها به ویژه به نحوهی دست دادن حساس هستند. دست دادن ضعیف یا مثل «ماهی مرده» فورا درجهی دوستداشتنی بودن شما را پایین میآورد.
نگاه کردن به اطراف، ناخودآگاه بار منفی به همراه میآورد:
به اندازهای به چشمان فرد مقابل نگاه کنید که رنگ چشمان او را بخاطر بسپارید. زل نزنید و فقط لحظهای به چشمان او بنگرید.
هنگام نگاه کردن به چشمان فردی که با او دست میدهید طوری لبخند بزنید که گویی چیزی در چشمان او میبینید که شما را خوشحال میکند.
با صدای بلند نخندید و فقط لبخند بزنید.
اینکه موقعیت و موضع بدن خود را چگونه و کجا تعیین کنید در چگونگی برداشت دیگران از شما اثر میگذارد. موضعگیری بدنی به همراه حالت بدن ابزارهای قدرتمندی هستند.
وقتی با فردی صحبت میکنید، حالت بدنتان را طوری نشان دهید که به روی آن فرد باز و پذیرا باشد. به عبارت دیگر، موقعیت بدنتان ترجیحا «در معرض» باشد، برای نمونه قفسه سینهتان را با دستهایتان نپوشانید و قوز نکنید. با رعایت این نکات اعتماد و راحتی خود را به فرد مقابل نشان میدهید.
این یک تغییر نامحسوس است، اما اطمینان از اینکه بدن شما به همصحبت شما «اشاره میکند»، مهم است. اگر زاویه بدنتان دور از فرد مقابل باشد، حاکی از ترس، عدمامنیت و بدگمانی است.
تکیه دادن به یک شئ (برای نمونه دیوار) حاکی از بیاعتنایی و احتمالا احساس ناامنی است. هر زمان که امکانش را دارید با یک حالت بدن خوب بایستید. با استفاده از نکات بخش حالت بدن سعی کنید یک «حالت بدن خنثی» و البته راحت را به خود بگیرید.
اگر بنا به هر دلیلی مجبور به تکیه دادن به چیزی میشوید، حالت بدن خوبتان را حفظ کنید. قوز نکنید.
صورت شما ناحیهای با سیگنالهای بسیار است. در حقیقت، در زمینهی حرکات ریز صورت که افراد به طور ناخودآگاه از خود بروز میدهند، تحقیقات بسیاری انجام شده است. انسانها بدون اینکه بدانند اطلاعات زیادی را از این طریق منتقل میکنند. شما میتوانید با استفاده از صورتتان، اطلاعات زیادی دربارهی خودتان به مردم بدهید.
تا به حال از «سندروم صورت خونسرد» چیزی شنیدهاید؟ برخی افراد ادعا میکنند که صورت خونسردشان ناراحت یا عصبانی به نظر میرسد و این حالت سبب میشود دیگران آنها را به عنوان یک خطر اجتماعی تلقی کنند. شما طبیعتا تمایل نخواهید داشت با فردی که این نوع حالت صورت را دارد، صحبت کنید. گرچه، این حالت اصلا تهدیدی برای دیگران نیست، مگر برای روابط اجتماعی خود فرد.
حتما سعی کنید صورت عادی شما (برای نمونه وقتی با لپتاپ کار میکنید) اگر هم شاد نیست، لااقل راحت به نظر برسد. یک ترفند آسان این است که حالتی به خودتان بگیرید که انگار چیز سرگرمکنندهای را یافتهاید.
مردم عادت دارند اگر با کسی چشم در چشم شدند، چشم از آن فرد برداشته و به جای دیگری نگاه کنند. سعی کنید این کار را نکنید. تماس چشمی را حفظ کنید و لبخند بزنید. مردم اغلب خودشان نگاهشان را بر میگردانند، گرچه برخی هم چشم از شما بر نخواهند داشت.
تماس چشمی فوائد متعددی دارد:
لطفا توجه کنید که وقتی به تماس چشمی فردی با تماس چشمی خودتان پاسخ میگویید، حتما لبخند بزنید. نگاه بیتفاوت میتواند بسیار ناخوشایند باشد.
یک ترفند آسان برای لبخند زدن وجود دارد: تصور کنید در حال تماشای چیزی هستید که واقعا دوست دارید.
لبخند زدن به معنی حرکت دادن اجزای صورت به یک شیوهی خاص نیست، بلکه به معنی حس کردن شادی و اجازهی ابراز آن توسط صورت است.
در اینجا به برخی نکات خواهیم پرداخت که انجام دادن آنها مستلزم به کارگیری اطلاعات محاورهای و ارتباطی شما است.
یک تکنیک قدرتمند که بسیار درباره آن تحقیق شده، قرینه کردن است، گویی شما آینه فرد مقابل هستید و کارهای او را تقلید میکنید. مردم هنگامی در کنار شما احساس راحتی بیشتری میکنند و شما را بیشتر دوست خواهند داشت که شبیه آنها رفتار کنید. برای نمونه:
نکته اینجا است که نباید لو بروید. لحظهای که فرد مورد نظر متوجه رفتار تقلیدآمیز شما شود، این تکنیک قدرت خود را از دست میدهد.
همانند مورد بالا، در اینجا هم نباید لو بروید. گاهی، نکات ظریف اثرات بزرگی به جا میگذارند:
بار دیگر تکرار میکنم که لو نروید و مصنوعی رفتار نکنید. از این تکنیک باید مرتبا و بدون جلب توجه استفاده کنید.
اینکه یاد بگیریم دیگران را چگونه متقاعد کنیم، خیلی جاها به کارمان میآید. یک وقت لازم است رئیستان را با زبان متقاعد کنید که روی فلان پروژه سرمایهگذاری کند، گاهی هم پیش میآید که با زبان خوش از یک بچه مهدکودکی بخواهید قبل از خواب مسواک بزند یا کسی که قصد خودکشی دارد را از لب سکوی مترو به عقب فرابخوانید. اگر بدانید چطور این زبان را در کام خود بچرخانید که حرفهایتان متقاعدکننده باشد، خرتان از پل خواهد گذشت. پس بیمعطلی با ما باشید با ۱۵ راز افرادی که متقاعد کردن دیگران را خوب بلدند.
اصولا به کسی میگویند آدم خوش سر و زبان که قادر باشد با چهار کلام حرف زدن آدمهای دیگر را متقاعد کند کاری که او میخواهد را انجام دهند. سلاح مخفی این افراد «فرو کردن خود در دل دیگران» است. با همین زبان ۱۰ سانتیمتریشان کاری میکنند که نه تنها شیفتهی نظراتشان بشوید، بلکه کشته و مردهی خودشان هم بشوید. لابد میپرسید رازشان چیست؟
آدم خوش سر و زبان مخاطب خودش را مثل کف دستش میشناسد و از این شناخت برای صحبت کردن به زبان او استفاده میکند. اگر بداند طرفش خجالتی است با لحنی آرام سر صحبت را باز میکند و اگر بداند مخاطبش پر جنب و جوش و قاطی پاتی است، پرحرارت سخن میراند. موقع گفتگو هر کسی قلق خودش را دارد و به کار گیری ظرافت در این راه باعث خواهد شد حرفهایتان راهی به گوش دیگران پیدا کند.
اگر مردم بدانند شما چه جور آدمی هستید، امکان اینکه حرفی را ازتان قبول کنند و شما بتوانید آنها را متقاعد کنید، خیلی بیشتر است. تحقیقاتی در همین زمینه در دانشگاه استنفورد برگزار شد و از دانشجویان خواسته شد تا در سر کلاس با یکدیگر به توافقاتی برسند. ابتدا، بدون ارائه هیچگونه دستورالعملی، دانشجویان موفق شدند در ۵۵ درصد از مذاکرات به توافق برسند. اما پس از اینکه به دانشجویان گفته شد قبل از هر گونه مذاکره، پیشزمینهای از شخصیت خود را به طرف مقابل ارائه دهید، این میزان به ۹۰ درصد افزایش پیدا کرد.
نکتهی کلیدی در اینجا این است که از گیر افتادن در پس و پیش بحث خودداری کنید. کسی که دارید باهاش صحبت میکنید یک آدمیزاد است، نه یک حریف یا سیبل تیراندازی. فارغ از اینکه محتوای گفتگویتان تا چه حد متقاعدکننده باشد، اگر نتوانید با طرف مقابل یک رابطهی آدمیزادی تشکیل بدهید، حرفتان هیچ اثری در او نخواهد داشت.
آدمهایی که راز متقاعد کردن دیگران و اصول تاثیرگذاری را خوب میدانند، اهل زورتپان کردن نظراتشان در حلق دیگران نیستند، در عوض با آرامش و اعتماد به نفس، پرده از روی ایدههایشان برمیدارند. حرفی که قرار باشد به زور داد و قال به کرسی بنشیند مفت نمیارزد. شیوهی «الان حالیات میکنم حق با کیه» در بهترین حالت باعث جیم شدن طرف مقابل خواهد شد.
آدم خوش سر و زبان در گفتگو زیادهخواه نیست. حواسش هست که برای حفظ جایگاه فتیلهی خود را بالا نکشد، چرا که میداند زیرک بودن در این است که در دراز مدت قلب آدمها را تسخیر کنی، نه اینکه با بحث کردن فتیلهپیچشان کنی. اگر در بحثی بودید که بالا گرفت، سعی کنید اعتماد به نفس خودتان را حفظ کنید اما آرامشتان را از دست ندهید. عجول نباشید و لجاجت را کنار بگذارید. مطمئن باشید که اگر ایدهتان واقعا خوب است، کافی است به دیگران وقت بدهید تا آن را به درستی درک کنند.
طرف دیگر بوم این است که ایدهی خودتان را با ترس و لرز بهصورت سؤالی مطرح کنید یا طوری آن را بیان کنید که انگار مستلزم تأیید دیگران است. اگر آدم خجالتیای هستید سعی کنید ایدههایتان را به شکل خبری و یا «دانستنیهای جالب» بیان کنید تا مخاطبتان را به فکر فرو ببرد. شاخ و برگهای اضافی را هم از حرفهایتان هرس کنید. کجای «به نظر من» یا «امکانش هست که» باعث خواهد شد حرفهای شما ترغیبکنندهتر به نظر برسند؟
اگر میخواهید موقع صحبت کردن ذهن آدمها را درگیر خودتان بکنید، بد نیست از حرکات و حالات بدن و لحن صدای خود آگاه باشید. استفاده کردن از لحن مشتاقانه، باز کردن دستها از یکدیگر، حفظ ارتباط چشمی و متمایل کردن بدن به سمت فردی که دارد صحبت میکند، همگی از مثالهای زبان بدن مثبت به شمار میروند. زبان بدن مثل زیرنویسی برای حرفهای شما عمل میکنند. اگر این زیرنویس با صحبتهایتان هماهنگ باشد، شنونده مجذوب صحبت کردن شما خواهد شد و حرفهایتان راحتتر متقاعدش خواهند کرد. پس یکی از رازهای خوش سر و زبانی این است که «چگونه گفتن از چه چیزی گفتن مهمتر است».
آدم خوش سر و زبان قادر است محتویات داخل ذهنش را خیلی سریع و واضح برای دیگران بیان کند نه اینکه پت پت کند و حرفهای اضافه بزند. اگر به چیزی که بر زبان میآورید به خوبی احاطه داشته باشید، آنگاه توضیح دادن آن به کسی که با آن موضوع آشنا نیست، کار چندان سختی نخواهد بود. یعنی باید چنان به سوژهی مورد بحثتان مسلط باشید که حتی بتوانید آن را به یک بچهی دماغو هم توضیح بدهید.
خود اورجینالشان هستند. اصل بودن و راستگویی از ملزومات خوش سر و زبانی است. جنس قلابی مشتری ندارد. آدمها مجذوب کسانی میشوند که جنس اصل هستند. به جنس اصل است که میتوان اعتماد کرد چه میخواهد آدم باشد چه چرخگوشت. نمیدانم چطور میتوان به کسی اعتماد کرد که واقعا مشخص نباشد چه جور آدمی هست و چه احساساتی دارد.
آدم خوش سر و زبان خودش را میشناسد و به اندازهی کافی هم به خودش اعتماد به نفس دارد که از بیان کردن درونیاتش خجالت نکشد. اگر سعی کنید تمرکزتان را بگذارید روی چیزهایی که شما را به عنوان یک فرد خوشحال میکنند، صد برابر جذابتر و خوش سر و زبانتر از آن زمانی خواهید شد که زور بزنید کس دیگری باشید تا بلکه نگاه مردم را به خود جلب کنید.
یکی از تاکتیکهای قدرتمند خوش سر و زبانی این است که در جایی از بحث و گفتگو نظرات طرف مقابل را تصدیق کنید. به هر حال بیعیب و خطا که نیستید و در جاهایی از بحث ممکن است حق با دیگری باشد. تصدیق کردن نظر طرف مقابل، نشانهی روشنفکری و ارادهی نیکو برای بهتر شدن است. اگر بر خلاف کوالا که به درخت میچسبد، با سماجت به حرفتان نچسبید، در واقع دارید به مخاطبتان میگویید که عمیقا برایش ارزش قائلید. آسمان به زمین نمیآید اگر وسط بحث به جای پارازیت-وِل-دادنهایی نظیر «اوکی، حتما درست میگی!» برگردید و صادقانه بگویید «حق با توئه. منطقی بود حرفت».
حرف زدن مثل پینگپُنگ میماند. خیلی وقتها هم سرویس حریفان در زمین شما میخوابد. هیچ پینگپنگبازی هر روز از خواب بلند نمیشود به امید اینکه تا آخر عمرش بقیه را ۲۱-۰ شکست بدهد. آدم خوش سر و زبان بازندهی بدی نیست که هر وقت حریفش از او امتیاز گرفت راکت را بکوبد روی میز.
یکی از بزرگترین اشتباهات آدمها در حین صحبت کردن این است که به جای خوب گوش کردن به حرف طرف مقابل، حواسشان به این است که هنوز جملهی یارو به انتها نرسیده، عینهو اژدر زیردریایی حرف خودشان را وِل بدهند. گوششان هیچ ایرادی ندارد؛ در واقع تک تک کلمات را خیلی خوب میشنوند، اما صبر نمیکنند تا معنی آنها را هم آنالیز کنند.
راه آسانی که برای مهار اژدر وجود دارد این است که میان حرفهای طرف، راجع به چیزهایی که میگوید از او سؤال بپرسیم. آدمها ناراحت میشوند که بفهمند به حرفهایشان گوش نمیدهیم. این سؤال پرسیدن ما فایدهاش این است که طرف مقابل نه تنها متوجه میشود که گل لگد نمیکند، بلکه ما آنقدر پیگیر هستیم که اگر جایی رد حرفهایش را گم کردیم سعی میکنیم با سؤال کردن دوباره خودمان را به او برسانیم. باورتان نمیشود که طرف مقابل چه احساس خوبی از حرف زدن خود به دست میآورد و این را مرهون شماست. او قطعا دفعهی بعد هم برای صحبت کردن دنبال شما خواهد گشت.
تحقیقات علمی نشان میدهند که آدمها با تصویرسازی زودتر قانع میشوند. آدمهای خوش سر و زبان که روشهای متقاعد کردن دیگران را خوب میدانند، گنجینهی قدرتمندی از تصاویر ذهنی دارند که موقع صحبت کردن به خوبی ازش استفاده میکنند. وقتهایی که موضوعات بیش از حد انتزاعی باشند و نتوان تصویری از آنها ارائه داد، آدم خوش سر و زبان شروع میکند داستانی تعریف کند که به ایدهاش زندگی ببخشد. اگر داستان خوبی تعریف کنید، تصویری از حرفهای شما در ذهن گیرنده ایجاد میشود که به سختی فراموش میشود و به راحتی به یاد آورده میشود.
تحقیقات نشان میدهند که بیشتر مردم در همان ۷ ثانیه اولی که چشمشان به شما میافتد، تصمیمشان را میگیرند که ازتان بدشان بیاید یا خوششان بیاید. از ثانیهی ۸ به بعد تا آخر مکالمه، پیش خودشان سبک سنگین میکنند که آیا تصمیم اولیهشان درست بوده یا نه. خب اینکه خیلی بد است! البته اگر با این قضیه آگاهانه برخورد کنید چه بسا که حسابی به نفعتان تمام شود و اسم خودتان را در دفترچهتلفن طرف به عنوان یک آدم باحال ذخیره کنید. چیزهایی که باید رعایت کنید عبارتند از: زبان بدن مثبت، حالت ایستادن یا نشستن قدرتمند، محکم دست دادن، لبخند خوشگل و باز بودن شانهها در حین صحبت کردن. این روش تضمینی است.
سخنان ضربتی با مقولهی خوش سر و زبانی به هیچ رقم آبشان در یک جوی نمیرود؛ در نتیجه با ملایمت برخورد کنید. تحقیقات نشان دادهاند که وقتی بخواهید به شیوههای اورژانسی آدمها را به موافقت با خود دربیاورید، آدمها ترجیح میدهند روی مواضع خودشان بیشتر پافشاری کنند. آژیر زدن شما باعث میشود که بیفتند جلوی شما و راه را بهتان ببندند. اگر مو لای درز حرفتان نمیرود پس نگران چه هستید؟ آمبولانس را خاموش کنید و اجازه بدهید زمان کار خودش را بکند. معمولا ایدههای خوب مثل ترشیبندری هستند. زمان میبرد تا جا بیفتند.
اسم هر کسی بخش جداییناپذیر هویتش است و موقعی که دیگران آدم را به اسمش صدا میزنند احساس خاصی به آدم دست میدهد. آدمهای خوش سر و زبان حواسشان هست هر دفعه که هر شخصی را در حین راه رفتن هم دیدند او را به اسمش صدا کنند، نه اینکه فقط وقت حال و احوالپرسی باهاش اسمش را به کار ببرند. تحقیقات نشان میدهند به کار بردن اسم برای خطاب کردن اشخاص باعث میشود اعتبارتان پیش آن شخص تأیید شود.
اگر از آن آدمهایی هستید که فقط قیافهها یادشان میماند و موقع به خاطر آوردن اسامی ریپ میزنند، بد نیست کمی تمرین حافظه کنید تا این نقیصه برطرف شود. اگر دفعهی اولی است که با کسی ملاقات میکنید و پس از معرفی اسمش را درست نشنیدید یا همان لحظه فراموشتان شد، خجالت نکشید. ارزشش را دارد که برای بار دوم اسمش را بپرسید.
خوش سر و زبانها جایی نمیخوابند که زیرش آب بدهد. آنها میدانند چطور و کِی سر موضعشان سفت و سخت باقی بمانند و در عین حال چه موقعی و چطور آسان بگیرند. اگر همه چیز را دست خودتان بگیرید که باعث خوشحالی بقیه نمیشود. چیزهای خوب باید دست بچرخد تا همه احساس خوشحالی کنند. آدم خوش سر و زبان این کار را میکند چون میداند که در دراز مدت باعث میشود احترام آدمها را به دست بیاورد؛ هر چه باشد موفق بودن بهتر از «درست بودن» است.