از ابتدا به زن به چشم شی نگریستن را آموختم...دیدم که شی وقتی قرار است به دردی مرهم شود..عزیز..و پس از آن باز غمگینانه به نقش همیشه خود باز میگردد...شاید به همین خاطر نهایت سعی خود را میکند تا نیاز بیافریند تا از شی ای در کناری به لزومی در دست تبدیل کند خود را....اما من هم معتقدم این مسیر راهی نیست که او و آنچه در درون باخود حمل میکند و ...(زایندگی) و ... را تجلیلی در خور کند هرچند بسیاری از مردان گاه تلاش میکنند و کرده اند تا دست کم خود؛ تا آنجا که میتوانند آنچه لایق این بزرگ بی اندازه است را به وی بدهند اما...اما اینکه به خاطر جبران این قصور بیاییم و تعابیری از دوجنس مخالفی که تفاوتهایشان فاحش اما دقیقا مکمل ضعفها و تمام کننده معنی خویشند را هم اندازه ، یکی ، و منطبق بریکدیگر تعبیر کنیم....شاید همین که معنای دقیقتری از زن ارائه نمی گردد بهترین دلیل بر سرگردانی قوانین برای احقاق حق این زمین رویان روینده باشد...راستی زن کیست؟ .. آیا برای تساوی حقوق خود تنها راه وی مساوی شدن با مرد است(هرچند دربسیاری از مسائل من نیز به یکی شدن حق او با مرد قائلم چون ارث، شهادت، مگر میشود گواهی یک انسان را به دلیل جنسیت پذیرفت یا رد کرد؟ )اما آیا این نیز میتواند صادق باشد که وقتی در خیابان سگی وحشی یا مزاحمی مردم آزار به جمعی حمله میکند مرد خود را پشت زن پنهان کرده و با صدای لرزان از زن انتظار دفاع در مقابل .. را داشته باشد..چطور میتوان نپذیرفت که به دلایلی مبین ، این مرد است که دنیای روزمره را می گرداند...مگر نه اینکه گونه هایی از حیوانات وقتی برای جفت گیری حیوان نَر را نمی یابند در زایمان همان سال تمام کودکلنشان مرد هستند.هرچند اینها و دیگر مثالها دلایل کاملا محکمی برای برتری مرد در دنیای خارج از منزل نیست اما همین که زیر سقف خانه ها این زنانند که قدرت صادر کننده فرمان هستند...این زنانند که اکثر نزدیک به کُل مردان برای شادی و راحتی او و فرزندانشان در تلاشند؟...پس میتوان گفت که برابری زن فقط در برخوردار شدن آنچه برای مرد هست باید باشد؟..امیدوارم پاسخهایی قانع کننده در مقابل سوالهایی که نمیگذارند هر کس در جای خود بایستد .... بیابیم
یکی از جدی ترین سوال های که امروزه و با دوستی های امروز ذهن � انسانی را به خود مشغول میکند مهم این است که چه کسی مرا دوست دارد معیارهای دوست داشتن چیست اصلاً دوست به چه کسی گفته میشود دوستی چیست و یک دوست واقعی چه مشخصاتی دارد.
در داستانهای قدیمی بارها شنیده ایم که دوست بد می تواند بدتر از یک مار باشد چرا که او تنها کسی است که به واسطه دوستی اعتماد تو را دارد و به این دلیل از اسرار تو آگاه است و اصرار هر شخصی موجودیت است و می توان به وسیله آن و با سوء استفاده از آنها خسارت ها و ضربه های جبران ناپذیری به او رساند
راستی دوست من چه کسی است چه کسی مرا دوست دارد چه کسی را باید دوست داشته باشم ا
شب روز بیداری هنگام خواب در زمان عصبانیت در زمان خوشحالی در زمان تردید این سوالی است که هر انسانی بارها و بارها در زندگی با آن روبرو و می بایست در مورد آن تصمیم بگیرد این که کدام راه را انتخاب کنم اما من در طول زندگی به انحاء مختلف مواردی پیش می آید که انسان در برخورد با آنها دچار تردید و دودلی می گردد و اینجاست که هرکس از مکانیزم آموزشی و تربیتی خود چه به وسیله محیط و چه در وراثت خود به صورت آگاهانه ناآگاه خلاقانه حتی از روی نادانی راهی را انتخاب و در برخورد با �رد پیش روی خود از آن کمک میگیرد انتخاب این راه معمولا در ابتدا به شخصیت خود شخص و درصورت پیچیدگی به مسائلی دیگر گره میخورد به طور کلی ما از سن پنج سالگی به بعد آنچه که به نام رشد و بزرگ شدن میشناسیم در حقیقت پنهان کردن این پنج ساله تا ۵ سالگی چگونه رشد کرده هستیم اگر تا این پنج سال به وسیله خانواده بر روی شخصیت ذاتی خود که آن را نیز از پدر و مادر به ارث می بریم شخصیتی آگاه و تصمیم گیر بر اساس موقعیت آنی باشد شاید بتوان گفت که بهترین را به ارث برده ایم و از بهترین نگاهبانی می کنیم در غیر این صورت هر کدام تنها و تنها بازی هایی برای پنهان کردن چهره کودکانه این کودک بهانه گیر در طول زندگی پس از پنج سالگی می آموزیم و به کار می بندیم حال کدام راه را باید انتخاب کرد که تا ۵ سالگی کودکی فهمیده را بزرگ کنیم یا کاری کنیم که یک انسان فهمیده ای را برای پنهان کردن کودکی تلاش باشدا
قدیمی ها می گفتند سخت نگیر
همه ما دست کم برای صدها بار در زندگی این جمله را شنیده و تجربه کرده ایم.
استاد غزل شیراز در بیتی چنین می فرماید گفت آسان گیر برخود کارها از روی طبع سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش چنانچه این بیت و مثال ابتدای سخنم �میآید نحوه برخورد و نوع نگاه ما در مواجهه با رویدادهای مختلف صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها تعیین کننده چگونگی به انتها رسیدن آن اتفاق خواهد بود تا آنجا که نوع برخورد همراه با استرس و اضطراب با مسئله ای کوچک �تواند همان مسئله کوچک را تبدیل به معضلی بزرگ نماید شاید خود این شاگرد از دیگران به کرات شنیده ایم که فلانی در برخورد با مسائل باعث می گردد که خود مسئله نیز آسان گردد .