تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

جادوگر شهر لای لایی

ناچیز بدم چنان که وقتی

مه را نگری زکهکشانی

پیش از من اگر نبود آنجا

نه من نه توانی و نه جانی

جان یافتم از میان جانش

ساکن به جهان در جهانی

از هیچ یکی چو خویشتن ساخت 

ان مایه ی عشق و مهربانی

پس اول دفترم بنامش

ایصا همه وقت و هر زمانی

تقدیم کنم به نام پاکش

وین برگ برسم قدردانی