تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

روی انسانیت سیاه

دوران دبیرستان بود که در درس عربی در یکی از تمرین ها درسی بود به نام درد دل یک گرگ 

بارها و بارها آن را خواندم بسیار پر محتوا و درس های بسیاری در درون خود داشت و در انتها متوجه میشدی که حکایت گرگی که به وسیله برادران یوسف پس از به چاه انداختن وی از بیابان گرفتار برادران نااهل  و به گناه دریدن یوسفنزد پدر آورده شد

میگفت من ندیدم که گرگی گرگ دیگر را به قتل برساند مرا گرفتند و بدون هیچ گناهی مانند گرگی که گوسفندان شان را درید است است زدند و اسیرم کردند و به روستای خود آوردند می گفتند من کسی را دریده ام همچنان همچنان مرا می زدند  دیشب در گوشه ای از این کره خاکی اتفاقی افتاد که از شنیدن آن هنوز به خود نیامده ام بارها و بارها موجودیت خود را بررسی کرده‌ام اما هر بار این سوال برایم پیش می آید که واقعا چرا افغانستان دیشب شاهد یکی از غمگین تریناتفاقهایتاریخ خود بود.

عده ای یعنی سه نفر به یک بیمارستان حمله کرده و زنانی را که تازه فرزند خود را بدنیا اورده بودند را از ناحیه ی سر هدف قرار دادند.

تعداد 24 نفر را

هر چه می اندیشم که چه گروهی و با چه هدفی این ..... را انجام دادند عقلم به جایی نمیرسد.

ایا شبیه این عمل از حیوانات برمی آید ؟ مسلما نشنیده ام

ایا اینها انسان بودند....به گفته ی شاهدان کاملا شبیه ما دست و پا و ... داشتند اما ..... 

روی انسانیت سیاه

من که از نام انسان نهادن به خود شرم دارم

نمیدانم چرا زمین دهان باز نمیکند.

ی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد