تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تلگرام و ....

خیلی وقته که کانالها و گروه های تلگرام مخصوصا شدن منشاء ورود بزرگترین شایعات به جامعه که اگه نگاهی به محتوا و بازخورد اون بشه به راحتی قابل فهم هست که هر کدام با چه هدفی شروع و دنبال می شن.
این جمله ها و کلمه هایی که ما فکر می کنیم همینجوری نوشته می شه اتفاقا با یه نیت نیمه پلید انجام میشه
مثلا در قضیه ی همین معیشت و گرونی بنزین که باعث حساسیت های زیادی هم شد ، هراز گاهی یکباره هجوم مردم یا تماسهاشون به کافی نت ها با این عنوان که مثلا :
«می گن ثبت نام معیشت شروع شده»
یا «می گن سهام عدالت تا سر ماه مهلت ثبت نام دادن»

جالب اینجاست که در هر دو مورد بالا ، اصلا چیزی به نام «ثبت نام » وجود نداشت چرا که  ....  اطلاعات همه مردم بوسیله ی آمارگیری های قبلی - سایتهایی که مردم به جهات مختلف به اون ورود و خروج می کنن پیش دولت هست ... زمانی که اولین ثبت نامهای یارانه شروع شد هم که دیگه همین اطلاعات به ریز به روزرسانی شد و به راحتی قابل فهم هست که هر دولتی اطلاعات حداقلی از مردمش رو مثل جمعیت ، گرایشها ، و ... در بانک اطلاعاتی خودش باید داشته باشه تا به نسبت اونها برای بودجه ریزی و سیاستهاش تصمیم گیری کنه،

مثلا در همین مورد اخیر که بنزین رو گرون کرد و گفت با توجه به آماری که از یارانه داره به همون شماره حسابها با توجه به نتیجه ی برآورد کارشناسای خودش از دارایی های مردم ، یارانه ی معیشت واریز می کنه حالا هر کی احساس می کنه به اشتباه در موردش نتیجه گیری شده و باید براش معیشت ریخته می شد و نشده بیاد تو سامانه قسمت اعتراضی رو که گذاشتیم تیک بزنه تا کارشناسها دوباره بررسی کنن اوضاع مالی شو...
حالا کانال های تلگرام چون نیاز به فالوور دارن ... چی بهتر از آوردن کلمه هایی که بار تمام شدن فرصتی داشته باشند چون مردم ما از بی نهایتم بینهایت تر حساس هستند به چیزی که وقتش بگذره و اونا جا بمونن.. پس می زنن »ثبت نام تا فلان تاریخ فرصت داره« مردم هم چیکار کنن تصور می کنن خبر تازه و واقعیه دیگه...زمان خدمت سربازی وقتی پنجشنبه می شد سربازها بس که برای خونه دلتنگ بودن و به امید مرخصی آخر هفته دل دل می کردن هر خبری که مرخصی رو تحت تاثیر قرار میداد رو با چنان سرعتی بهم انتقال می دادن که خود صدا نمی تونست به اون سرعت اینور پادگان تا اونورش رو طی کنه ... مثلا فرمانده داشت با تلفن صحبت می کرد امربرش می شنید که عصبانی شد و گفت «خیلی بیجا کرده بهش نشون می دم نمی زارم پاشو بزاره بیرون»
حالا منظورش پسرش بود که بس رفته بود خونه باجناقش بخاطر دخترخاله ش که اسمشون از بچگی روی هم بود ، که دیگه شورش دراومده بود و مادرش برای مشورت به پدر (فرمانده) زنگ زده بود تا در جریان قرار بدش....
اول این جوری شروع می شد که فرمانده خیلی ناراحته فک کنم بخاطر نظافت فلان گوشه ی پادگانه ،
- وای چرا ، چی می گفت؟
- کامل نشنیدم ولی می گفت نمی زارم پاشو{نو} بیرون بزارن
همین کافی بود که طی ده ثانیه بعد همین امربر می شنید که :
«خدا رحم کنه فرمانده رفته تمام محلهای نظافت سربازا رو دیده ، بعدشم خیلی از نحوه کار بچه ها ناراضیه ، گفت هیچ کس حق نداره این آخر هفته پاشو از پادگان بیرون بزاره»
متاسفانه خیلی از مسائل الان شده همین
چون مردم نسبت به مسئله معیشت و یارانه و سهام عدالت و ... حساسن و پیگیر که به هر خبری واکنش نشون می دن و امثال کاربرهای مدیر گروه یا کانال هم با سوء استفاده از این حساسیت برای خودشون بهره بردارانه خبر پراکنی می کنن.
هر چند باید اذعان کرد که انجام کنترل شده ی بعضی شایعات اتفاقا برای مسئولین امر واضحتر می کنه که الان وضعیت اجتماعی از اون منظر خاص چطوره اما بدون کنترل و بدون مرز اجازه ی دروغ به خود دادن ، چه از طرف دولت چه از طرف مردم خیلی خیلی زشت و مشمئز کننده ست.
به امید روزی که از نظر آنچه باعث این حساسیت های کوچک کننده می شه، انقدر زیرساخت محکم داشته باشیم که کسی هم اگر خواست با این اهداف زننده برای خودش دنبال کننده جمع کنه ، با فرهنگ و برخورد فرهنگی خود مردم سیلی بخوره و بفهمه که کارش اشتباه بوده نه با نوشتن «غمنامه ی تحقیر من بوسیله ی من»
بیک زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد