آخرش که چه به کجا خواهیم رسید در پی تو چیزی هستیم و چه می خواهیم که به دست بیاوریم

چه کار باید کنم به کدام سمت باید بروم با چه کسی باید مشورت کنم به کسی اعتماد و از چه کسی باید دوری کنم چه کسی خیلی مرا می خواهد و چه کسی با من دشمن است �ف‌های کدام یک از انها که از ابتدای ثواب با من صحبت می کنند بیشتر قابل باور است هر روزمان مملو از این سوالاتی ایست که از ذهنمان می گذرند و پاسخ به آنها گاه آنقدر دچار تکرار تناقض و تضاد می گردد که ذهن منطقی در خود فرو می ماند و پشت سر هم این سوال همچون چکشی به دیواره مغز می کوبد که کدام یک درست است

نباید به سادگی به آن نگاه کرد هر یک از ما به گونه ای مملو از سرخوردگی هایی که همه نشات گرفته از همین ندانستن هاست هستیم چرا که یکی از خلقیات منفی انسان ها البته انسانهای زورمند نسبت به ضعفا رنجاندن آنان با بدیهیات   و سوء استفاده از  ترسهای آنان استدر حالی که   هر کسی نیک می داند که پاسخ هیچ دو سوال یکسانی یکی و دقیقاً عین هم نیست .

 انسان خسته می شود از این همه جزئیات پیچیده معادلات  غیر قابل حل و نفس گیر سخت است سخت است آنجا که زمانه امتحان رو به پایان می گذارد و میبینی که هنوز پاسخی که انتظارش را داشتی به دست نیاوردی .

 در بهترین حالت ها در بی نقص ترین روش ها   یافتن مرکز سطحی کره ناممکن خیلی قابل فرمول دهی اما هر کجا که انگشت بگذاریم نیز درست است دقیق دقیق این تناقض است 

من در دنیایی زندگی میکنم که واقعیتش  کاملاً ملموس من می بینم زمین قدم های من هوا همه اینها را حس می کنم و به واقعیت شان گواهی می دهم آنابل واقعی که تصور ان هم چگونه به وجود آمده است هر چه که باشد با منطقی واقعی واقعی همخوان است در همین حال با قوی ترین چشم هایی که می توانند آن دور دست ها را بنگرند   زمین هایی میبینم هوایرا می نگرم خیالی ترین خیالم از تصور آن و از تجسم خیالی بودن آن عاجز است حال من در دنیای واقعی زندگی می کنم یا خیالی این یک تضاد است.

تو  کجایی؟ 

م