مدتی حدود بیش از یکسال است که دنیا شاهد به قدرت رسیدن تعجب انگیز شخصی در قویترین سیستم اداری و مدیریتی و همچنین نظامی جهان (ایالات متحده) و تکیه زدن شخصیتی به کرسی ریاست جمهوری این کشور است که دیگر لزوم هیچ نوع توضیحی و تفسیری چه از بعد روانشناختی و چه از نظر خطراتی که با حضور و تسلط چنین طرز تفکراتی در چنین سطوحی میتواند گریبانگیر جهان پرمخاطره ی امروز گردد نیست .file:///storage/emulated/0/Download/2017-12-15-04-48-21.jpg
چنانکه همه ما که همه ی جهان شاهد مناظرات انتخاباتی ایالات متحده بودند و شنیدند فارغ از خود جملات و این که به چه سمتی گفته می شد..به جرات میشد پیش بینی نمود که با موفقیت تیم برنده انتخابات اخیر ... دنیا میبایست اماده ی رویارویی با نگرانی ها و گرفتاریهای بسیار و برآمدن هر روزه ی حرفی و حدیثی از جانب انان باشد که در انتهای ان همیشه موضوعی چون جنگ و ناآرامی برای ملتهای ضعیف تر به نفع کارخانجات ساخت سلاح آنان خواهد بود و بدتر از همه آنکه تمام این روند در مسیری هدایت خواهد شد که گره های کور آن را اتفاقا نهادهایی باز خواهند نمود که در اصل برای کمک و مساعدت مردم ضعیف تر جهان ساخته و راه اندازی گشته اند و وقتی به کارنامه آنها نگاهی بیاندازیم کارهای درست و انجام شده ای هم میبینیم و مشکل هم اینجاست که در پایان کار وقتی به کلیت ، قضاوت برآییم و بخواهیم کفه ی ترازوی نمره دهیمان را نسبت به انان به کار بیاندازیم خواهیم دید که ده ها حرکت درست در مقابل یک یا دو عنوان اشتباه باز به کمک انان خواهد امد ..به طور مثال بنگاه خبررسانیی که با اطلاع رسانی دقیق و شفاف تبدیل به یک مرجع خبری گروه کثیری از مردم می شود در یک زمان خاص فقط با دست بردن در مسیر بعذض رساندن یک خبر یا اصرار و تکرار بر پوشش یک ادعای دروغ میتواند آغازگر بحرانی باشد که عده ی بسیاری بسته اندازه ی مسئله از آن زیان خواهند دید اما در مقام قضاوت درمورد آن رسانه این کار یک در مقابل ده ها خبر روشن و شفاف آن باشد ..
کافیست یک نهاد حقوق بشری یا ضدجنگ براثر انتشار یک خبر از پایه و اساس کذب.. با بروز واکنش و تحرک در زمینه ای که شاید اگر موضوع درست می بود چه بسا لازم و قابل تقدیر اما وقتی به خود آیند که کشوری در ابعاد عراق به آن روز فلاکت بار و مردمی که با نبود رهبری واحد در قبول یا رد آنچه بر سرشان می آید متردد..ویران و زیرساختهایش متلاشی و پیوندهایش طوری گسسته گردندکه برای رسیدن به همانجا که بودند شاید ده ها سال زمان لازم باشد تا اینکه ماموران تجسس یافتن سلاح های شیمیایی اعلام نمایند که اصلا این کشور دارای چنین سلاح هایی نبوده و این خبر از پایه و اساس بی استناد و بدون اتکا به شواهد و اطلاعات واقعی مطرح شده و عموم مردم جهان را به اضطراب و نگرانی واداشته و برسر ملتی چنان گذشت که همه از آن مطلعیم....
اما ..
همه ی آنچه ذکر شد در اتاق کوچک و چندسانتیمتری (مغز) تفسیریه ی این شهروند نظاره گر در پی چیست..؟
ازلحظه ی جدی شدن ورود ترامپ ی شخصیت موفق در عرصه ی اقتصادی اما مغرور و خودشیفته که از منفی ترین مشخصات یک رهبر موفق و اتفاقا از خطرناکترین خصائص یک راهنماست .. واز طرف دیگر بروز آشکار رفتارهای تهاجمی و تشنج دوستانه ی وی از مناظرات تا بیان نظرات خود در مورد پیمانهای مختلف بین المللی و چندجانبه واضح بود که اصلیترین هدف این سودجوی فرصت طلب برهم زدن آبهای به زحمت زلال شده نهایت سوء استفاده از ضعف کشورهای فقیر برعلیه کشورهای ناهمسو با منافعش و در کل به هم ریختن نظم جهانی که تا همینجا هم با تلاش بی شائبه ی دلسوزانی که سران دنیا را در پاریس جمع کردند و به زمین در حال انفجار این نوید را دادند که دشمن دیرینه اش قصد دارد تا کمی رخصت نفس کشیدن به به او دهد یا جمعی که با رویارویی شفاهی و عقلانی یک کشور با شش کشور توانست تا آنجا که میتوانست به یک طرف تضمینی که در پی ان خود و دیگر کشورها را نگران ساخته بود داده و از سمتی هم گشایشی و نشانی از نادشمنی باشد بر کشوری که به دلیل استقلال خواهیش دهه هاست که در فشار بی امان قدرتهای قدرت برمتاب بوده و هرگز مجالی بر آرامش برایش نگذاشتند . چندروزیست که شاهد نقلی هستیم در رسانه ها که من یکی را بیشتر به یاد نقالی های قدیم با استفاده از نقاشی و شعرهای شاهنامه و به وسیله ی نقالی که با کوبیدن کف دستها به هم حضار را آماده ی شنیدن همه یا قسمتی از داستانی می نمود که قصد ارائه ی ان را داشت اما جالب است که نقال این قسمت نیکی هیلی از(بزودی) بخش وزارت خارجه و جای آن نقاشی لاشه ی تکه پاره ی موشکی ست که چندی پیش توسط کشوری که تا گردن در تحریم و کودکانش در حال تناول گوشت تن خود به استخوانی بر پوست تبدیل گشته اند و شبانه روز آماج حملات پیشرفته ترین جنگنده های غربی عربی اند .. دردفاع از خود به سوی آنها پرتاب شده و تمام تلاش بر این است که ارتباطی بین ان با جمهوری اسلامی پیدا کرده و از این رهگذر همان کنند که در ابتدای عرضم به ان اشاره کردم ... تکرار انچه که حدود چهارده سال پیش همه ی جهان و مخصوصا قدرتهای بزرگ شاهد آن بودند و امریکا اینبار کار اسانی برای جلب توجه انان در پیش نخواهند داشت. ومهمتر اینکه کشوری که اینبار در مورد ان صحبت میکنیم عراق نه که ایران است. کشور و ملتی که در سراسر تاریخ خود چه درست و چه غلط ... چه راضی و ناراضی اما در مقابل تعرض و بیگانه همیشه موضعی داشته واحد و اتفاقا جدی ... چنانچه صدام یک حمله کرد و هشت سال با دست خالی اما با قدرت شرف و تعصب به شکرخوری افتاد بزرگترهایش برایرهاییش به هر دری از مردی تا نامردی زدند..
بگذریم در اینگونه زمینه ها از من و شمای ملت مانند برادران کوچکتر فقط دوچیز برمی آید. یک پشت به پشت پدر و برادر ایستادگی و مشت در مشت آنان تقویت قدرت اراده و پایمردی شان به زور امواج مثبتی که مجموعی از خواستنهای از اعماق قلب ها به روشنی چشمها رسیده و با نگاه به فضای مملکت ارسال شده یمان و یک کمتر نمودن زمان راحتی و اضافه کردن آن بر زمان تلاش و کوششمان هرکدام در زمینه ای که در آن هستیم از فروشنده و رفتگر شهرداری تا تاجر و سرمایه دار این سرزمین که علاوه بر تلاشی که برای کسب نانمان برای رفع نیاز خود و خانواده مان میکنیم لختی را نیز برای اعتلای جایگاه کشورمان در رنکینگ های جهان برای بالاتر رفتن در زمینه هایی که در ان تواناییم گذاریم... شکی نیست که هر ملتی با تلاش تک تک اعضایش تبدیل به موج خروشانی می گردد که از صدایی کوچک تبدیل به رجزی میگردد که خواب را بر هر که به هر طریقی قصدی جز دوستی دارد حرام خواهد کرد...
و بر برادرانمان در مقام و منصب های بالاتر ... که زمان برای استفاده از حماقت دشمنی که با دست خویش هرچند مست از قدرت و در حال فریاد تکبر اما در آنسوی سکه در حال از دست دادن جایگاه های یک به یک خود در انواع زمینه های جهانیست و بر شماست که با تبدیل این تهدیدات به فرصت .. زمینه ی اعتلای جایگاه کشور و ملت عزیزمان را در جهلن امروز عهده دار باشید که تاریخ شما را به یاد خواهد سپرد..
آنچه امروز میکنیم دلیل احساسی است که سالها بعد خواهیم داشت.
به امید صلح برای همه ی جهان