تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

تحلیل و تفسیر

تحلیل یک نگاه

سرباز وطن آزاد شد

دلمان میخواست که برگردی

با تمام زخمهایی که می دانستیم بر روح و پیکرت وارد گشته می خواستیم پیوستنت به آغوش خانواده را با خوشحالی به نظاره بنشینیم ،اما کیست که نداند اسارت در پنجه ی کفتارانی که خود ماوا و آشیانه ای ندارند چه می تواند باشد.

کسانی که به خود بی رحمند و انسان را نه به انسانیت می سنجند.

سرباز ،مرزبان عزیز وطنم از روزی که خبر اسارتت رسید خدا میداند که هر لحظه چه در خاطرم از اینکه چه بر سرت می آورند میگذشت.

اما امروز شنیدم که رها شدی ، نه به سوی ما ، به آسمان. رفتی تا میهن را از اوج پاسداری کنی.

یادت گرامی.نامت ماندگار

سرباز وطن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد